ارمیاارمیا، تا این لحظه: 12 سال و 4 ماه و 17 روز سن داره

كم كم دارم بزرگ ميشم

مامان جون هاپو

فرهنگ لغت ارمیا اول اینکه هیچ وقت من نمیگه همش اسمش رو میگه ارمیا دوست نه = دوست ندارم ارمیا بیا نه = ارمیا نمیاد . مامان جون هاپو اشتی نه= مامان جونم هاپو تشریف دارن با هاش اشتی نمیکنم بابا بیا مامان جون دام = بابا بیا مامان جون رو بزن ( مامان جون گفتنش منو کشته) آوادا= اصغر دایی داداش= داریوش دایی دییا باتی= خاله فاطی دییا ایشین= خاله شیرین ولی به دایی مامان همون دایی میگه ایششش= خوابیدن و بغل کردن و شیر همش تو یه کلمه خلاصه شده مامان جون مسی= مامان جون مرسی آقا= آقا ادووا ماشین= آقای راننده ارمیا پاستیل دوست = من پاستیل رو دوست دارم دایم= دارم ماشین عمو نانای شاد داشت= ماشین عمو اهنگ شاد ...
17 مهر 1393
1